ما همه مهاجریم حتی آنها که در وطن خویش اند
ما همه مهاجریم حتی آنها که در وطن خویش اند

تجربه مهاجرت و تجربه کودکی

تجربه مهاجرت و تجربه کودکی

بسط تجربه مهاجرت و تخیل کودکی

زمان مطالعه: 3 دقیقه


مقدمه: معمولاً مهاجرت را پدیده ای نو در نظر می‌گیریم. اما همواره این پدیده در تاریخ زندگی بشر وجود داشته است هرچند در زمان‌های گوناگون عوامل و انگیزه‌های متفاوت منجر به مهاجرت افراد می‌شده است؛ از جمله تغییرات اقلیمی و آب و هوایی، خشکسالی ها، تجارت و عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و … .


مهاجرت و هویت 

مهاجرت به هر دلیلی و از هر نوعی، همراه با شادمانی باشد یا همراه با غم، به اختیار باشد یا به اجبار، در جوانی باشد یا پیری، تأثیرات عمیق هویتی برای انسان در پی دارد.

مهاجر از جهان آشنا به جهان ناآشنا منتقل شده و این امر هویت او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این منظر می‌توان تجربۀ مهاجر را با تجربۀ دوران کودکی مقایسه کرد.

مهاجرت و تجربه کودکی

مهاجر مانند کودک به تجربه و یادگیری می‌پردازد و به درک نو از جهان مشغول می‌شود. مهاجر از وحدت و یکپارچگی به گسست و از پیش‌بینی‌پذیری به پیش‌بینی‌ناپذیری منتقل شده است؛ از درک مستقیم جهان، به درک با واسطۀ دال‌ها و نشانه‌ها منتقل شده است.

او همزمان که در سوگ شبکۀ اجتماعی و زبان مادری و رنگ‌ها و بوهای آشناست در اشتیاق فرصت‌های جدید برای رشد و کشف تازه‌ها نیز هست.

 

بنابراین می‌توان با ارجاع به دیدگاه روان کاوانه تجربۀ مهاجر را با تجربۀ انتقال کودک از قلمرو امر خیالی به قلمرو امر نمادین مقایسه کرد.

سرزمین مادری معادل امر خیالی است، جایی که سوژه و جهان اطراف در وحدت و یکپارچگی و تجانس به سر می‌برند؛ و سرزمینی که سوژه به آن مهاجرت کرده است معادل امر نمادین است، جایی که همه چیز به واسطۀ نمادها و از رهگذر ساختار زبان درک می‌شود و سوژه را دچار فقدانی همیشگی می‌کند.

اما همان طور که لکان می‌گوید گسست از امر خیالی هرگز کامل رخ نمی‌دهد و امر نمادین کاملاً جانشین امر خیالی نمی‌شود؛ بلکه این دو همواره در هم تنیده‌اند.

احساس فقدان و مهاجرت

احساس فقدان در اثر گسست از قلمرو امر خیالی در کودک هرگز به پایان نمی‌رسد اما ازآنجاکه قلمرو امر خیالی قلمرویی کاملاً یکپارچه و بدون مرز است، تنها در انتقال به قلمرو امر نمادین است که کودک از رهگذر زنجیرۀ دلالت‌ها می‌تواند برای درک امرواقع بکوشد اما برای اینکه این کوشش به سرگردانی تبدیل نشود نیاز دارد از خاطرات امر خیالی برای درک و ترجمۀ نماد‌ها در قلمرو امر نمادین کمک بگیرد.

در تجربۀ مهاجر نیز سرزمین جدید هرگز تمام و کمال جانشین سرزمین مادری نمی‌شود.

مهاجر در تجربۀ همیشگی گسست و فقدان به سر می‌برد و همواره به دنبال تجربۀ دوبارۀ یکپارچگی و وحدت است؛ و این کار را از طریق خاطره و تخیل انجام می‌دهد.

درواقع مهاجر در ساحت خیال و خاطره مدام به سرزمین مادری باز می‌گردد و وطنی خیالی را در ذهن خود می‌سازد و این گونه از سرگردانی و گم شدن در امر نمادین نجات پیدا می‌کند.

خاطره‌ها و نشانه‌های وطن امر ساخت وطن خیالی را ممکن می‌کند و مهاجر به کمک آن‌ها وطن خیالی خویش را می‌سازد.

 

منبع: «بسط تجربۀ مهاجرت و تخیل کودکی، خوانشی از فیلم بال‌های اشتیاق»، نشریۀ آزما، بهمن 1394، ش 114، ص 58-63

<iframe width=”100%” height=”250″ frameborder=”no” scrolling=”no” src=”https://sotiha.ir/embed/track/38502-derang-4_tajrobeye-koodaki?color=ff6138″></iframe>

مهاجرت به مثابه امری خلاقانه در روانکاوی

error: Content is protected !!