والدین مهاجر و نوجوانان آنها
والدین مهاجر و نوجوانان آنها: تنش دنیای درون و بیرون[1]
مالی ای. مان[2]
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
ستیز بر سر شکلگیری هویت، در میان والدین مهاجر و فرزندان نوجوان آنها پدیدهای پیچیده است. ادغام در فرهنگ جدید، مستلزم کنار گذاشتن بخشی از احساس فردیت است. مهاجرت باعث از دست دادن چیزهایی میشود که به جا مانده و شامل یک روند سوگواری است که به لحاظ درونروانی، طاقتفرساست.
در سطح درونی، مهاجر به شکلی افراطی بین خودِ بومیِ خود و خودنمایی تازه در حال ظهور او به عنوان مقیم کشور پذیرفته شده، در نوسان است.
برخلاف بزرگسالان بالغ، نوجوانان از ثبات درونی برخوردار نیستند؛ ثباتی که به آنها اجازه میدهد تا تکانههای خود را کنترل کنند، زیرا آنها در حال یکپارچهسازی استانداردهای رفتاری خود هستند.
والدین مهاجر که با احساس خود در شکلگیری هویت دست و پنجه نرم میکنند، از نظر عاطفی در دسترس فرزندان نوجوان خود نیستند تا به آنها کمکی را که نیاز دارند، ارائه دهند. بنابراین، تقویت تلاشهای ایگو برای تسلط بر اضطراب در مرحله نوجوانی صورت نمیگیرد.
فرآیند نوجوانی و تحولات عظیم
فرآیند نوجوانی، با تحولات عظیم، هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روانی، همراه است.
این مشکل برای والدین مهاجر و نوجوانان آنها دو چندان پیچیده میشود؛ زیرا در این شرایط به صورت همزمان دو رویداد وجود دارد: اولاً، نوجوان به طور درونروانی در فرایند شکلگیری هویت نوجوانی درگیر میشود. ثانیاً، والدین درگیر مبارزه با ساخت جدید هویت خود در کشور میزبان هستند.
در این شرایط، فرآیند رهایی از کنترل والدین و بلوغ، وابستگی به خود و ایجاد خودِ خودمختار با چالشهای جدیدی روبرو خواهد شد.
شروع نوجوانی
در شروع نوجوانی، نوجوان از خانواده جدا شده و به دنیایی به ظاهر خودمختار مهاجرت میکند. این فرآیند، در پایان دوره کمون[3] شروع میشود. (ا. فروید، 1958)
مهاجرت روانی برای نوجوانان، برای دور کردن آنها از خانواده مهم است. در عین حال، تعادل روانی والدین مهاجر نوجوان، تحت تأثیر عوامل محیطی کشور میزبان جدید قرار دارد.
اگر محیطهای فرهنگی کشور میزبان خصمانه بوده یا پذیرای فرهنگ جدید نباشد، میتواند بر تعادل روانی والدین تأثیر منفی بگذارد.
احساسات دوسوگرا
در چنین شرایطی ادغام احساسات دوسوگرا بسیار مهم است، زیرا والدین مهاجر باید خودشان برای حل دوگانگی خود تلاش کنند تا نقاط قوت ایگوی خود را به فرزندان نوجوان خود ارائه داده و به حل تعارضات آنها کمک کنند.
همچنین در این شرایط، تجارب پیشرو و واپسگرایانه نوجوانان از خود و تلفیق تربیت فرهنگی و قومی والدینشان اغراقآمیزتر میشود. در نتیجه نوجوانان والدین مهاجر، کار بسیار دشوارتری برای تطبیق هویت خود با والدینشان دارند.
فرآیند نوجوانی و وظایف نوجوانان
فرآیند نوجوانی و وظایف نوجوانان زمانی پیچیدهتر میشود که والدین آنها در تلاش باشند تا حس هویت دوفرهنگی خود را شکل داده و بر دوگانگی خود غلبه کنند.
آنها فاصله گرفتن نوجوانانشان از خود را بیشتر به عنوان یک تهدید خواهند دید. تهدید یکپارچگی ایگوی والدین به آنها اجازه نمیدهد که از نظر عاطفی برای کمک به نوجوان خود در دسترس باشند.
بنابراین، در طول این فرآیند، ادغام هسته خود و بازنماییهای خود اکتسابی، آسیب بیشتری میبیند.
خط رشد نوجوانان و سیر رشدی والدین
خط رشد نوجوانان و سیر رشدی والدین آنها، با هم تلاقی کرده و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
بازنماییهای والدین از تصویر خود به نوجوان، تضاد درونی احساس آشفته هویت اصلی آمریکایی و اکتسابی هویت قومی را افزایش میدهد.
ایجاد حس هویت و نیز هویت جنسی، برای این گروه از نوجوانان به چالش تبدیل خواهد شد. اگر والدین مهاجر در مورد احساس وفاداری فرزندانشان به کشور میزبان و همذات پنداری آنها با فرهنگ آمریکایی تعارض داشته باشند، روند جدایی-فردسازی و شکلگیری صمیمیت خارج از محیط خانواده، حتی مشکلسازتر خواهد بود.
علاوه بر این، ایجاد تسلط و کنترل بر انگیزهها، اعم از لیبیدینی و تهاجمی، با بازسازی دستگاه روانی (شامل ایگو، سوپرایگو و ایگوی ایدهآل) چالشی برای این گروه خواهد بود.
فرایند فردیت
فرآیند فردی شدن، به شرطی رخ میدهد که والدین، تعارضات خود را حل کرده باشند. ممنوعیتهای والدین، نوجوان را از ایجاد روابط ابژه همسالانه باز میدارد و از طریق جدا شدن از پیوندها و وابستگیهای ابژهای درونروانی کودک، مانع از فرآیند فردیت میشود.
در این افراد، روند جدا شدن از پیوندهای خانوادگی و روی آوردن به وابستگی گروهی، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
این نوجوانان با اضطراب و افسردگی ناشی از این فرآیند یا با گوشهگیری و بیتحرکی در فعالیتها دست و پنجه نرم میکنند که ممکن است این شرایط در تلاش آنها برای فرار از تنهایی و کسالت، ابعادی دیوانهکننده به خود بگیرد.
دوسوگرایی روابط ابژه اولیه، دوباره در این مرحله ظاهر میشود. ایگوی نوجوان، دوسوگرایی را غیر قابل تحمل مییابد و به عملیات دفاعی منفیگرایی، مخالفتگرایی و بیتفاوتی منجر میشود.
دوباره فعال شدن درگیریهای ادیپی
علاوه بر این، ما شاهد دوباره فعال شدن درگیریهای ادیپی در میان نوجوانان هستیم. وضعیت ادیپی، با شناخت کودک از رابطه والدین آغاز میشود.
شکست در درونی کردن یک مثلث ادیپی قابل تشخیص، منجر به شکست در ادغام مشاهده و تجربه میشود. این عقده، در توسعه رقابت کودک با یکی از والدین برای مالکیت مطلق دیگری آشکار میشود.
از طریق سوگواری برای این رابطه انحصاری از دست رفته، میتوان دریافت که مثلث ادیپی به عنوان مرگ یک رابطه تفسیر نمیشود.
والدینی که عقده ادیپی حل نشدهای دارند، به مشکل شکلگیری هویت نوجوانان خود دامن زده و مبارزه در راه سوگواری برای رابطه انحصاری خود را پیچیدهتر میکنند. در نتیجه، شاهد پیچیدهتر شدن روند مهاجرت هستیم.
سبک های مختلف نوجوانان
نوجوانان در مهاجرت خود به سمت جوانی، از سبکهای مختلفی استفاده میکنند. برخی روانرنجوری مهاجرت خود را نسبت به والدینشان نشان میدهند.
آنها علیه ارزشهای اجتماعی و فرهنگی والدین شورش میکنند. نوجوانان در چارچوب فانتزی قوی خود تلاش میکنند به گروه همسالان جدید خود تعلق داشته باشند.
والدین به این دنیای جدید تعلق ندارند، به ویژه اگر والدین مهاجر، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی نسبت به فرهنگ معاصر داشته باشند.
نوجوانان والدین مهاجر، در این مرحله از زندگی خود وظایف بسیار پیچیدهتری برای ایجاد حس هویت در آینده دارند. برای این نوع خانوادههای مهاجر چند قومیتی، احساس هویت پیچیدهتر است و نوجوانان برای عبور از این مرحله پرتلاطم، باید بتوانند به عملکرد ایگوی والدین و حس هویت منسجم آنها تکیه کنند.
[1] IMMIGRANT PARENTS AND THEIR EMIGRANT ADOLESCENTS: THE TENSION OF INNER AND OUTER WORLDS
[2] Mali A. Mann
[3] latency period